lمعرفی کتاب

ساخت وبلاگ
در کنار این دو، موضوعی که در بیان خاطرات میرزامحمد در سراسر کتاب می‌توان ملاحظه کرد، ارتباط معنوی نیروهای این لشگر با آفریدگار جهان است، به‌طوری‌که می‌توان از همین نکته، پی به امدادهای الهی در یاری رساندن به رزمندگان اسلام دانست. در بخشی از کتاب چنین آمده است: «حاج حسین همدانی از فرمانده گردان‌ها و واحدها خواسته بود که در ابتدای گزارش‌شان حتما، آیه یا حدیثی بخوانند و به نکته و موضوعات مهم و اصلی اشاره کنند و حاشیه نروند. یادم هست که هرکس آیه یا حدیثی خواند. مسئول تدارکات تیپ –محمود علیون- سوره‌ی حمد را خواند. او همیشه این سوره را می‌خواند و می‌گفت: «من فقط این سوره را بلدم و اگر به آن عمل کنیم برایمان کافی است.» و راست هم می‌گفت.» بعدتر می‌توان در متن وقایع و مخصوصا عملیات‌هایی که توسط این گردان انجام شده، تأثیر این ایمان را به خوبی مشاهده کرد. برای مثال در جایی از این کتاب آمده است: «تصویر محسن امیدی در شب عملیات والفجر ۲ پای کوه کله‌قندی در ذهنم آمد. آن شبی که او سرش را به خدا عاریت داده بود. تا جلو بیفتد و نیروها پشت سرش به خط دشمن بزنند. یا ابالفضل گفتم و به سمت تیربار مقابل دویدم، نیرویی در پاهایم جمع شده بود که می‌خواستم پرواز کنم. پشت سرم فریاد الله‌اکبر برخاست و همه مثل برق و باد بر سر دشمن فرود آمدند.

تیربارچی دشمن رها کرد و به سمت تپه‌ی «عباس عظیم» گریخت. دو گروهان اول و دوم هم مثل سیل، سد مقابل‌شان را شکستند و تیراندازی شدت گرفت و ظرف چند دقیقه صدای تیر کم شد. بعثی‌ها یا کشته شدند یا به سمت تپه‌ی عباس عظیم فرار کردند و عده‌ای هم دست‌شان را به علامت تسلیم بالا بردند. چند مجروح و شهید داده بودیم. دو سه نفر از بسیجی‌ها عصبی بودند و به تلافی می‌خواستند که اسرا را بزنند، سرشان داد کشیدم: «ما اسیر نمی‌کشیم، برگردید توی کانال.»

کتابخانه عمومی پرفسورراستان ...
ما را در سایت کتابخانه عمومی پرفسورراستان دنبال می کنید

برچسب : معرفی,کتاب, نویسنده : hoseinabadnazema بازدید : 213 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 6:42